۱۳۸۹ مرداد ۲۸, پنجشنبه

Simple Things, Where Have You Gone?

با یکی از دوست‌هام امروز رفتم دانشگاه؛ خاطرات زیادی جلوی چشمم ظاهر شد و اسلاید اسلاید یکی پس از دیگری در ذهنم می‌گذشتن، اگرچه دانشگاه در سکوت کامل بود و خبری از دانشجو‌ها نبود. یادش بخیر صدای بچه‌ها، رفت‌وآمد‌ها، خود بچه‌ها، زیراکسی علی‌آقا که آخر ترم پر می‌شد از ما دانشجوهایی که نزدیک امتحانات جزوه‌های شاگرد اولمون رو می‌گرفتیم و می‌بردیم کپی بگیریم، خود علی‌آقا هم دوست‌داشتنی بود؛ می‌رفتیم پایین تر از پارک سنگی، می‌رسیدیم به تریا سنگی پیش آقای دهقان ازش هله هوله می‌گرفتیم، این دمه آخرم که بستنی یخی فالوده آورده بود دیگه انگیزه ما شده بود بستنی آلاسکا. همون دور و بر با رفیقم می‌ایستادیم به هوای دختری که رفیقم دوستش داشت، که بیاد و رد بشه تا دوستم ببینتش؛ اون روزها گذشت.

روزهای شیرین، روزهای نه چندان شیرین و روزهای بی‌تفاوت همه گذشتن.

دنبال یه آهنگ می‌گردم، یه لیریکس تا با حال و هوای خودم و این نوشته جور دربیاد؛ فقط یه چیز به ذهنم می‌رسه:

Travis – Why Does It Always Rain on Me?

Sunny days
Oh where have you gone?
I get the strangest feeling you belong

Why does it always rain on me?
Is it because I lied when I was seventeen?
Why does it always rain on me?
Even when the sun is shining
I can't avoid the lightning

Oh where did the blue sky go?
Why is it raining so?
It's so cold

این آهنگ یادآور خیلی چیزا می‌تونه باشه، خیلی چیزا. از صدای بارونی و خیس Fran Healy گرفته تا گیتار اکوستیک در اینتروی آهنگ.

روزهای آفتابی، باران، تابستان، دانشگاه بدون دانشجو...

پی‌نوشت: یادمه وقتی ترم 3 بودم این آهنگ، زنگ موبایلم بود.

14 نظرات:

عمو آلبرت گفت...

هی...بالاخره ذهنتت به راه افتاد؟امیدوارم اینطور باشه...
همیشه به این فکر میکنم وقتی دانشگاه هم تموم شد...وقتی اصفهانی نبود...وقتی خوابگاهی نبود و وقتی آن نشستن جلوی تریاها دیگر نبود...
وقتی کتابخانه ای نبود که من...
نمیدونم...
فقط می دونم که دلم تنگ می شود...برای همه ی سختی ها و غصه ها و روزها ی خوب وبد دانشگاه...برای اصفهان مرده ی من...
رفیق!
خودت می دونی چقدر عاشق این اهنگم...
چقدر گوش می کردم... :(
همیشه باران روی من می بارد...چرا که منم سنگ تیپا خورده ی رنجور...
:(

Warrior گفت...

آره رفیق
دانشگاه رفتن ما سوژه شد :)
تو که حالا حالاها مونده تا به این نقطه‌ای که من ایستادم برسی
پس از دانشگاه لذت ببر lol

Juno گفت...

این آهنگ رو با اینکه دوست دارم خیلی وقته که نشنیدم، الان دارم کلیپش رو می بینم... این چهار نفر دیوانه هستن به خدا...
امسال سال آخرتون بود؟ من هنوز یه سال دیگه دارم واسه همین هنوز وقت دارم از خاطرات دانشگاه واسه خودم نوستالژی بسازم.

Warrior گفت...

آره، سال اخرم بود :)
خوب دیوونگی این چهار نفر در حد خودشون هنریه :))

hanidreza گفت...

in joor zende kardane khaterat adam ro daghoon mikone.

xatoun گفت...

دوران دانشجويي با وجود سختيهاش، شيرين‌ترين و پر خاطره‌ترين دوران زندگي آدم مي‌شه. يادش بخير روزاي خوبي بودن

ماه بانو گفت...

همیشه دعا کردم که دوران دانشجوییم تمام نشه و بعدش هم که تمام شد مجبور نشم دانشگاه رو ترک کنم. البته من چایی های دانشجویی رو از بستنی بیشتر دوست داشتم

ریحانه گفت...

دانشگاه تموم شد و همه ی چیزای خوب منم باهاش تموم شد الان هیچی نیست که حداقل باهاش الکی خوش باشم....مرسی که به من سر زدین

نازلی گفت...

باورم نمیشه اینهمه با شما تفاوت سنی دارم !!!

آدم فضایی گفت...

دانشگاه دیگه چیه؟ شمازمینیا میرین اونجا چی کار کنید؟؟ پس بگو چرا من اشتباه عاشق شدم!! پس شما هروقت میخواید عاشق شید میرید تو دانشگاه عاشق میشید چه برنامه ریزی شده!!!!!!!!

Warrior گفت...

@ آدم فضایی
ما هر وقت خواستیم خیلی کارا بکنیم میریم دانشگاه

آدم فضایی گفت...

قبلا شرح کامل عاشق شدنمونو گفتم عکسمم که هست ما شما زمینی ها خیلی عجیبین به ما گفته بودن تو دانشگاه درس میخونن نمیدونستیم عاشق هم میشن
والا نمیدنم چرامیگن من شکل لولو های شمام اتفاقا شما بیشتر شکل لولو های ما هستین !!نمونش همین اقاهه که دنبال ممه میگرده خیلی شکل لولوهای ماست!!!

آدم فضایی گفت...

پس چی که میشناسم البته اون ماله یه سیاره ی دیگست ولی گاهی شبا با هم چت میکنیم ! اونو که خودم به مسافر کوچولو دادم!!! بچه خوبیه!!

اسیه گفت...

موندم یو چرا لینک این موزیکارو نمی ذاری !

ارسال یک نظر