توی اتوبوس نشسته بودم؛ حوصلهام سر رفت، هدفون رو گذاشتم تو گوشم؛ Had Enough از Lifehouse رو انتخاب کردم و دوباره یاد خاطرات افتادم، هنوز آهنگ تموم نشده بود که احساس کردم پیرمرد با من حرف میزنه، گوشی سمت چپ رو از گوشم در اوردم تا بشنوم چی میگه؛ با صدای بلند و لهجهای ناآشنا گفت: میخوام برم سپاهانشهر، چطوری برم؟ سهراه خرم پیاده بشم؟
من: باید برید دروازه شیراز، اونجا واسه سپاهانشهر اتوبوس داره
من: باید برید دروازه شیراز، اونجا واسه سپاهانشهر اتوبوس داره
سکوت حکم فرما شد
هدفون در گوش، اینبار Everything پلی شد؛ داشتم میرفتم تو حس که دوباره پیرمرد شروع به صحبت کرد:
میخوام برم سپاهانشهر، چطوری برم؟
من: باید برید دروازه شیراز، اتوبوسهای سپاهانشهر رو سوار بشید
دوباره سکوت
آهنگ Pause شده رو دوباره پلی کردم
Find Me Here
Speak To MeI want to feel you
I need to hear …
هنوز چیزی نگذشته بود که سهباره پیرمرد گفت:
میخوام برم سپاهانشهر، چطوری برم؟
من: باید برید دروازه شیراز، اتوبوسهای سپاهانشهر رو سوار شید
سهباره سکوت
آهنگ Pause شده رو سهباره پلی کردم
… you
You are the light
That's leading me
To the place
where I find peace, again
You are the light
That's leading me
To the place
where I find peace, again
اگه اشتباه نکنم پیرمرد یکی دوباره دیگهام به فاصلههای زمانی مختلف سوال رو تکرار کرد
You are the hope, that keeps me trusting.
You are the life, to my soul.
You are my purpose, you're everything.
And how can I stand here with you and not be moved by you?
You are the life, to my soul.
You are my purpose, you're everything.
And how can I stand here with you and not be moved by you?
بالاخره پیاده شد...
رسیدم به قسمت مورد علاقهام [دقیقهی 4:25 به بعد فاز ماورایی داره]، اونجایی که Jason Wade هاینتها رو میزنه و با حالت ناچاری و یهجورایی اعتراض، معصومانه میگه:
Cause you're all I want, you're all I need
You're everything, everything
You're all I want, you're all I need
You're everything, everything.
And how can I stand here with you and not be moved by you?
Would you tell me how could it be any better, any better than this
You're everything, everything
You're all I want, you're all I need
You're everything, everything.
And how can I stand here with you and not be moved by you?
Would you tell me how could it be any better, any better than this
پینوشت: این آهنگ برام معنای فوقالعاده خاصی داره؛ یادآور خاطرهها، اگرچه شاید شیرینیش به تلخی مبدل شده.
11 نظرات:
با این پستت یاد فیلم the eternal sunshine of the spotless mind افتادم. دیدی این فیلم رو؟ فیلم قشنگیه. آدم گاهی اوقات دلش میخواد یه جادویی، تکنولوژی ایی، چیزی پیدا بشه که باهاش بتونه بعضی خاطرات رو از ذهنش پاک کنه. راستی تو اگه امکانش رو داشتی این کار رو می کردی؟
@Juno
فیلم رو ندیدم ولی سعی میکنم حتماً ببینمش (چون سلیقه تو خوبه)
من اگر امکانش رو داشتم بعضی از خاطرات رو پاک میکردم بعضی رو نه. میدونی بعضی از خاطرات تلخوشیرین درسته که ممکنه با بیادآوردنش احساس حسرت بکنی و اذیت بشی ولی بنظرم بودنش یه جورایی خوبه، دلتنگت میکنه، و این تا حدی لازمه.
ولی بعضی خاطرات رو باید پاک کرد تا خودت رو بیشتر از این ملامت نکنی
اشنایی؟
ببخشید پیرمرده چش بود . من نفهمیدم!!!
آهنگ قشنگه.. دوسش داشتم
آهنگه رو دوست دارم...خوبه باز جواب پیر مرد رو میدادی.
ashnaii ari yadam ast fekr konam theme blogat jor digari bod inja yekbar amadam ...linkat ra az to cm haye foton yaftam ...khosheman amad .tehrani hasti ?
موسیقی هایی که در گوشمان است و ما را جدا می کند از همه چیز...
جالبه چون من خاطره ی تلخ و شیرین ندارم. خاطراتم یا تلخ ِ تلخن یا شیرین ِ شیرین. دلتنگی نگو که انقدر فراوون دارم که می تونم صادر کنم!
این فیلم رو چند سال پیش دیدم، چند روز پیش که بهت پیشنهاد دادم ببینیش یهو دلم خواست دوباره ببینمش ولی انگار دی وی دیش رو گم کردم :(
@Juno
اینترنتم مشکل داره وگرنه تاحالا دانلود کرده بودم
با عرض شرمندگی ار دستاندرکاران این فیلم :دی
خاطره تلخوشیرین بدترین نوع خاطرهاس چون تکلیفت باخودت و اون خاطره روشن نیست
هه هه هه...
بابا چه حوصله ای داشتی که جوابشو دادی...
منو بکشن وقتی آهنگ مورد علاقه مو گوش میدم
از جام تکون نمی خورم
ارسال یک نظر